.
ویشکا آسایش متولد ۱۶ آبان ۱۳۵۱ در تهران، بازیگر است
فقط یک خواهر بزرگتر از خود دارد، بعد از اتمام سال سوم راهنمایی به همراه او به کشور آلمان پیش عمویش می روند تا با گرفتن ویزای لندن پیش خاله هایش مهاجرت کنند، اما یکسال بعد بدلیل ندادن ویزا مجبور به بازگشت به ایران شدند
فارغ التحصیل رشته لیسانس طراحی صحنه و لباس از دانشگاه لندن است
مرحوم دایی ام مازیار پرتو از چهره های مطرح در عرصه فیلمسازی بودند
با این که رابطه بسیار زندیکی با ایشان داشتم، اما او هیچ علاقه ای به حضور من و دیگر اقوام برای حضور در عرصه بازیگری نداشت و ترجیح می داد که ما حواس مان را به درس و مدرسه معطوف کنیم… هیچ وقت یادم نمی رود یک روز در خانه، مشغول گپ زدن با دایی بودم که ایشان به من گفتند ویشکا ما در حال انتخاب بازیگر برای سریال امام علی هستیم، دوست داری بازی کنی ؟
من هم چون فکر کردم دایی من را دست انداخته، با خنده گفتم البته، خلاصه من برای تست گریم به پشت صحنه کار رفتم و تست دادم و شوخی شوخی برای این نقش انتخاب شدم
تا آخرین لحظه ای که جلوی دوربین قرار نگرفته بودم، فکر می کردم یکی می آید به من می گوید: خانم ما شما را دست انداختیم، اما در کمال تعجب، هیچ کسی این حرف را به من نزد و من یکی از مهم ترین نقش هایم را در آن کار بازی کردم.
بعد از گرفتن دیپلم در سال ۱۳۷۰ برای اولین بار جلوی دوربین داوود میرباقری رفت و در نقش قطام در سریال امام علی بازی کرد، سپس ۵ سال به انگلیس می رود و به ادامه تحصیل می پرداز می گوید :
از سیستم کنکورمان بدم می آمد. چرا باید برای رفتن به رشته گرافیک عربی می خواندم ؟ این خیلی مهم بود که بروم و روی پای خودم بایستم. بهترین اتفاق زندگی من شد
در جواب اینکه چرا بعد از ۵ سال به ایران برگشتید میگوید :
عاشق شده بودم. باید بر می گشتم تا با رضا قبادی ازدواج کنم من او را دوست داشتم. در آخر هم خودم رفتم و بهش اعتراف کرد، در رفت و آمد هایی که به ایران داشتم من با رضا قبادی اشنا شدم و از همان ابتدا با خودم فکر کردم که او همان کسی است که من برای زندگی مشترک تو رویاهام دارم با همه ی ویژه گی هایی که در نظر داشتم: جنتلمن، جدی و قد بلند، برای این که رضا رو بیشتر بشناسم وقت زیادی رو صرف کردم و هر روز علاقه من بیشتر میشد
یک روز با خودم فکر کردم که نباید بیشتر از این وقت رو هدر بدهم و موضوع را با رضا در میون گذاشتم و علاقه ام رو بهش گفتم و گفتم دوست دارم با هم ازدواج کنیم که خوشبختانه پیشنهاد من از طرف رضا با استقبال مواجه شد. بعد از اون هم من قید زندگی در خارج از کشور رو زدمو به ایران اومدم تا با رضا زندگی خوبی رو تجربه کنم و الان هم از زندگیم کاملا راضیم
بعد از ازدواج خیلی زود تصمیم به بارداری گرفتند
در سال ۸۴ صاحب پسری بنام گیو شدند، خانوم آسایش می گوید : رابطه من چندان شبیه رابطه یک مادر با بچه اش نیست. من و پسرم درست عین دو تا دوست هستیم و مدام سر به سر هم می گذاریم و از حسی که بین ما وجود دارد غرق شادی می شویم
من در خانواده ای بزرگ شدم که در کنار هنر، ورزش حرف اول را می زد
مادرم تمام تلاشش را به کار می بست تا ما را با ورزش آشنا کند به اسب سواری و شمشیرزنی تا حدی مسلط هستم اما در کنار همه این ها، من شیفته کوهنوردی هستم وقتی پی به این علاقه ام بردم سعی کردم با جدیت آن را دنبال کنم و این موضوع در نهایت باعث شد، قله دماوند را فتح کنم که این تجربه واقعا برایم کم نظیر بود
فکر میکنم منتها به نظرم خیلی دور نیست. بعد از اینکه فیلم اورست را دیدم، پسرم از من قول گرفت این فکر را از سرم بیرون کنم، اما هیچ دور نیست روزی که اورست را هم فتح کنم !
پدربزرگ من نویسنده بودند دکترای ادبیات فارسی داشتند و بسیار هم اهل کتاب و شعر دکتر علی شین پرتو ، رسم بود فامیل برای انتخاب اسم فرزندانشان سراغ ایشان می آمدند. او انتخاب کرد و به معنی نعمت الهی است
عکس ویشکا آسایش و همسرش رضا قبادی
از بچگی احتیاج داشتم تشویق شوم. یعنی مادرم من را با تشویق علاقمند می کرد
با گفتن مثلا اینکه ببین عقب موندی ها ! یادم می آید پیانو را ۹ سالگی شروع کردم و معلمم به مادرم گفت خانم آسایش این ویشکا تمرین نمی کنه، دیگه نیاریدش، حالا من را می گویی، اینقدر تمرین کردم.،من پیانو نروم؟ احتیاج داشتم بگویند آفرین … تو می تونی … (خنده)
من یک شخصیتی دارم که هر کاری را بهم بگویند نمی توانی بکنی سر لج می افتم و همان کار را انجام می دهم؛ یکمی جسور و یکمی هم دیوانه هستم
● دیوار به دیوار (سامان مقدم – ۱۳۹۵)
● پرده نشین (بهروز شعیبی -۱۳۹۳)
● مختارنامه (داوود میرباقری -۱۳۸۹)
● نردبام آسمان (محمدحسین لطیفی – ۱۳۸۸)
● معصومیت از دست رفته (فقط طراحی صحنه داود میرباقری – ۱۳۸۱)
● امام علی (داود میرباقری – ۱۳۷۰)
● نهنگ عنبر ۲ (سامان مقدم ۱۳۹۵)
● دراکولا (رضا عطاران) ۱٣٩۴
● من و شارمین (بیژن شیر مرز)۱۳۹۴
● در مدت معلوم (وحید امیرخانی) ۱٣٩۴
● خوب بد جلف (پیمان قاسم خانی) ۱٣٩۴
● ۵۰ کیلو آلبالو (مانی حقیقی) ۱٣٩۴
● من دیه گو مارادونا هستم (بهرام توکلی) ۱۳۹۳
● نهنگ عنبر (سامان مقدم) ۱۳۹۳
● سیزده (هومن سیدی) ۱۳۹۲
● نیکان و بچه غول (رحمان رضایی) ۱۳۹۱
● برف روی کاج ها (پیمان معادی) ۱۳۹۰
● خوابم می آد (رضا عطاران) ۱۳۹۰
● پرتقال خونی (سیروس الوند) ۱۳۸۹
● زنان ونوسی، مردان مریخی (فقط به عنوان طراح صحنه – کاظم راست گفتار) ۱۳۸۹
● ورود آقایان ممنوع (رامبد جوان) ۱۳۸۹
● گل یخ (کیومرث پوراحمد) ۱۳۸۳
● هشت پا (علیرضا داوودنژاد) ۱۳۸۳
● دنیا (فقط به عنوان طراح صحنه – منوچهر مصیری) ۱۳۸۱
● مسافر ری (داود میرباقری) ۱۳۷۹
● بلوغ (مسعود جعفری جوزانی) ۱۳۷۸
● عشق + ۲ (رضا کریمی) ۱۳۷۷
● ساحره (داود میرباقری) ۱۳۷۶
ادامه مطلب ...
.
ویشکا آسایش متولد ۱۶ آبان ۱۳۵۱ در تهران، بازیگر است
فقط یک خواهر بزرگتر از خود دارد، بعد از اتمام سال سوم راهنمایی به همراه او به کشور آلمان پیش عمویش می روند تا با گرفتن ویزای لندن پیش خاله هایش مهاجرت کنند، اما یکسال بعد بدلیل ندادن ویزا مجبور به بازگشت به ایران شدند
فارغ التحصیل رشته لیسانس طراحی صحنه و لباس از دانشگاه لندن است
مرحوم دایی ام مازیار پرتو از چهره های مطرح در عرصه فیلمسازی بودند
با این که رابطه بسیار زندیکی با ایشان داشتم، اما او هیچ علاقه ای به حضور من و دیگر اقوام برای حضور در عرصه بازیگری نداشت و ترجیح می داد که ما حواس مان را به درس و مدرسه معطوف کنیم… هیچ وقت یادم نمی رود یک روز در خانه، مشغول گپ زدن با دایی بودم که ایشان به من گفتند ویشکا ما در حال انتخاب بازیگر برای سریال امام علی هستیم، دوست داری بازی کنی ؟
من هم چون فکر کردم دایی من را دست انداخته، با خنده گفتم البته، خلاصه من برای تست گریم به پشت صحنه کار رفتم و تست دادم و شوخی شوخی برای این نقش انتخاب شدم
تا آخرین لحظه ای که جلوی دوربین قرار نگرفته بودم، فکر می کردم یکی می آید به من می گوید: خانم ما شما را دست انداختیم، اما در کمال تعجب، هیچ کسی این حرف را به من نزد و من یکی از مهم ترین نقش هایم را در آن کار بازی کردم.
بعد از گرفتن دیپلم در سال ۱۳۷۰ برای اولین بار جلوی دوربین داوود میرباقری رفت و در نقش قطام در سریال امام علی بازی کرد، سپس ۵ سال به انگلیس می رود و به ادامه تحصیل می پرداز می گوید :
از سیستم کنکورمان بدم می آمد. چرا باید برای رفتن به رشته گرافیک عربی می خواندم ؟ این خیلی مهم بود که بروم و روی پای خودم بایستم. بهترین اتفاق زندگی من شد
در جواب اینکه چرا بعد از ۵ سال به ایران برگشتید میگوید :
عاشق شده بودم. باید بر می گشتم تا با رضا قبادی ازدواج کنم من او را دوست داشتم. در آخر هم خودم رفتم و بهش اعتراف کرد، در رفت و آمد هایی که به ایران داشتم من با رضا قبادی اشنا شدم و از همان ابتدا با خودم فکر کردم که او همان کسی است که من برای زندگی مشترک تو رویاهام دارم با همه ی ویژه گی هایی که در نظر داشتم: جنتلمن، جدی و قد بلند، برای این که رضا رو بیشتر بشناسم وقت زیادی رو صرف کردم و هر روز علاقه من بیشتر میشد
یک روز با خودم فکر کردم که نباید بیشتر از این وقت رو هدر بدهم و موضوع را با رضا در میون گذاشتم و علاقه ام رو بهش گفتم و گفتم دوست دارم با هم ازدواج کنیم که خوشبختانه پیشنهاد من از طرف رضا با استقبال مواجه شد. بعد از اون هم من قید زندگی در خارج از کشور رو زدمو به ایران اومدم تا با رضا زندگی خوبی رو تجربه کنم و الان هم از زندگیم کاملا راضیم
بعد از ازدواج خیلی زود تصمیم به بارداری گرفتند
در سال ۸۴ صاحب پسری بنام گیو شدند، خانوم آسایش می گوید : رابطه من چندان شبیه رابطه یک مادر با بچه اش نیست. من و پسرم درست عین دو تا دوست هستیم و مدام سر به سر هم می گذاریم و از حسی که بین ما وجود دارد غرق شادی می شویم
من در خانواده ای بزرگ شدم که در کنار هنر، ورزش حرف اول را می زد
مادرم تمام تلاشش را به کار می بست تا ما را با ورزش آشنا کند به اسب سواری و شمشیرزنی تا حدی مسلط هستم اما در کنار همه این ها، من شیفته کوهنوردی هستم وقتی پی به این علاقه ام بردم سعی کردم با جدیت آن را دنبال کنم و این موضوع در نهایت باعث شد، قله دماوند را فتح کنم که این تجربه واقعا برایم کم نظیر بود
فکر میکنم منتها به نظرم خیلی دور نیست. بعد از اینکه فیلم اورست را دیدم، پسرم از من قول گرفت این فکر را از سرم بیرون کنم، اما هیچ دور نیست روزی که اورست را هم فتح کنم !
پدربزرگ من نویسنده بودند دکترای ادبیات فارسی داشتند و بسیار هم اهل کتاب و شعر دکتر علی شین پرتو ، رسم بود فامیل برای انتخاب اسم فرزندانشان سراغ ایشان می آمدند. او انتخاب کرد و به معنی نعمت الهی است
عکس ویشکا آسایش و همسرش رضا قبادی
از بچگی احتیاج داشتم تشویق شوم. یعنی مادرم من را با تشویق علاقمند می کرد
با گفتن مثلا اینکه ببین عقب موندی ها ! یادم می آید پیانو را ۹ سالگی شروع کردم و معلمم به مادرم گفت خانم آسایش این ویشکا تمرین نمی کنه، دیگه نیاریدش، حالا من را می گویی، اینقدر تمرین کردم.،من پیانو نروم؟ احتیاج داشتم بگویند آفرین … تو می تونی … (خنده)
من یک شخصیتی دارم که هر کاری را بهم بگویند نمی توانی بکنی سر لج می افتم و همان کار را انجام می دهم؛ یکمی جسور و یکمی هم دیوانه هستم
● دیوار به دیوار (سامان مقدم – ۱۳۹۵)
● پرده نشین (بهروز شعیبی -۱۳۹۳)
● مختارنامه (داوود میرباقری -۱۳۸۹)
● نردبام آسمان (محمدحسین لطیفی – ۱۳۸۸)
● معصومیت از دست رفته (فقط طراحی صحنه داود میرباقری – ۱۳۸۱)
● امام علی (داود میرباقری – ۱۳۷۰)
● نهنگ عنبر ۲ (سامان مقدم ۱۳۹۵)
● دراکولا (رضا عطاران) ۱٣٩۴
● من و شارمین (بیژن شیر مرز)۱۳۹۴
● در مدت معلوم (وحید امیرخانی) ۱٣٩۴
● خوب بد جلف (پیمان قاسم خانی) ۱٣٩۴
● ۵۰ کیلو آلبالو (مانی حقیقی) ۱٣٩۴
● من دیه گو مارادونا هستم (بهرام توکلی) ۱۳۹۳
● نهنگ عنبر (سامان مقدم) ۱۳۹۳
● سیزده (هومن سیدی) ۱۳۹۲
● نیکان و بچه غول (رحمان رضایی) ۱۳۹۱
● برف روی کاج ها (پیمان معادی) ۱۳۹۰
● خوابم می آد (رضا عطاران) ۱۳۹۰
● پرتقال خونی (سیروس الوند) ۱۳۸۹
● زنان ونوسی، مردان مریخی (فقط به عنوان طراح صحنه – کاظم راست گفتار) ۱۳۸۹
● ورود آقایان ممنوع (رامبد جوان) ۱۳۸۹
● گل یخ (کیومرث پوراحمد) ۱۳۸۳
● هشت پا (علیرضا داوودنژاد) ۱۳۸۳
● دنیا (فقط به عنوان طراح صحنه – منوچهر مصیری) ۱۳۸۱
● مسافر ری (داود میرباقری) ۱۳۷۹
● بلوغ (مسعود جعفری جوزانی) ۱۳۷۸
● عشق + ۲ (رضا کریمی) ۱۳۷۷
● ساحره (داود میرباقری) ۱۳۷۶
ادامه مطلب ...
.
ویشکا آسایش متولد ۱۶ آبان ۱۳۵۱ در تهران، بازیگر است
فقط یک خواهر بزرگتر از خود دارد، بعد از اتمام سال سوم راهنمایی به همراه او به کشور آلمان پیش عمویش می روند تا با گرفتن ویزای لندن پیش خاله هایش مهاجرت کنند، اما یکسال بعد بدلیل ندادن ویزا مجبور به بازگشت به ایران شدند
فارغ التحصیل رشته لیسانس طراحی صحنه و لباس از دانشگاه لندن است
مرحوم دایی ام مازیار پرتو از چهره های مطرح در عرصه فیلمسازی بودند
با این که رابطه بسیار زندیکی با ایشان داشتم، اما او هیچ علاقه ای به حضور من و دیگر اقوام برای حضور در عرصه بازیگری نداشت و ترجیح می داد که ما حواس مان را به درس و مدرسه معطوف کنیم… هیچ وقت یادم نمی رود یک روز در خانه، مشغول گپ زدن با دایی بودم که ایشان به من گفتند ویشکا ما در حال انتخاب بازیگر برای سریال امام علی هستیم، دوست داری بازی کنی ؟
من هم چون فکر کردم دایی من را دست انداخته، با خنده گفتم البته، خلاصه من برای تست گریم به پشت صحنه کار رفتم و تست دادم و شوخی شوخی برای این نقش انتخاب شدم
تا آخرین لحظه ای که جلوی دوربین قرار نگرفته بودم، فکر می کردم یکی می آید به من می گوید: خانم ما شما را دست انداختیم، اما در کمال تعجب، هیچ کسی این حرف را به من نزد و من یکی از مهم ترین نقش هایم را در آن کار بازی کردم.
بعد از گرفتن دیپلم در سال ۱۳۷۰ برای اولین بار جلوی دوربین داوود میرباقری رفت و در نقش قطام در سریال امام علی بازی کرد، سپس ۵ سال به انگلیس می رود و به ادامه تحصیل می پرداز می گوید :
از سیستم کنکورمان بدم می آمد. چرا باید برای رفتن به رشته گرافیک عربی می خواندم ؟ این خیلی مهم بود که بروم و روی پای خودم بایستم. بهترین اتفاق زندگی من شد
در جواب اینکه چرا بعد از ۵ سال به ایران برگشتید میگوید :
عاشق شده بودم. باید بر می گشتم تا با رضا قبادی ازدواج کنم من او را دوست داشتم. در آخر هم خودم رفتم و بهش اعتراف کرد، در رفت و آمد هایی که به ایران داشتم من با رضا قبادی اشنا شدم و از همان ابتدا با خودم فکر کردم که او همان کسی است که من برای زندگی مشترک تو رویاهام دارم با همه ی ویژه گی هایی که در نظر داشتم: جنتلمن، جدی و قد بلند، برای این که رضا رو بیشتر بشناسم وقت زیادی رو صرف کردم و هر روز علاقه من بیشتر میشد
یک روز با خودم فکر کردم که نباید بیشتر از این وقت رو هدر بدهم و موضوع را با رضا در میون گذاشتم و علاقه ام رو بهش گفتم و گفتم دوست دارم با هم ازدواج کنیم که خوشبختانه پیشنهاد من از طرف رضا با استقبال مواجه شد. بعد از اون هم من قید زندگی در خارج از کشور رو زدمو به ایران اومدم تا با رضا زندگی خوبی رو تجربه کنم و الان هم از زندگیم کاملا راضیم
بعد از ازدواج خیلی زود تصمیم به بارداری گرفتند
در سال ۸۴ صاحب پسری بنام گیو شدند، خانوم آسایش می گوید : رابطه من چندان شبیه رابطه یک مادر با بچه اش نیست. من و پسرم درست عین دو تا دوست هستیم و مدام سر به سر هم می گذاریم و از حسی که بین ما وجود دارد غرق شادی می شویم
من در خانواده ای بزرگ شدم که در کنار هنر، ورزش حرف اول را می زد
مادرم تمام تلاشش را به کار می بست تا ما را با ورزش آشنا کند به اسب سواری و شمشیرزنی تا حدی مسلط هستم اما در کنار همه این ها، من شیفته کوهنوردی هستم وقتی پی به این علاقه ام بردم سعی کردم با جدیت آن را دنبال کنم و این موضوع در نهایت باعث شد، قله دماوند را فتح کنم که این تجربه واقعا برایم کم نظیر بود
فکر میکنم منتها به نظرم خیلی دور نیست. بعد از اینکه فیلم اورست را دیدم، پسرم از من قول گرفت این فکر را از سرم بیرون کنم، اما هیچ دور نیست روزی که اورست را هم فتح کنم !
پدربزرگ من نویسنده بودند دکترای ادبیات فارسی داشتند و بسیار هم اهل کتاب و شعر دکتر علی شین پرتو ، رسم بود فامیل برای انتخاب اسم فرزندانشان سراغ ایشان می آمدند. او انتخاب کرد و به معنی نعمت الهی است
عکس ویشکا آسایش و همسرش رضا قبادی
از بچگی احتیاج داشتم تشویق شوم. یعنی مادرم من را با تشویق علاقمند می کرد
با گفتن مثلا اینکه ببین عقب موندی ها ! یادم می آید پیانو را ۹ سالگی شروع کردم و معلمم به مادرم گفت خانم آسایش این ویشکا تمرین نمی کنه، دیگه نیاریدش، حالا من را می گویی، اینقدر تمرین کردم.،من پیانو نروم؟ احتیاج داشتم بگویند آفرین … تو می تونی … (خنده)
من یک شخصیتی دارم که هر کاری را بهم بگویند نمی توانی بکنی سر لج می افتم و همان کار را انجام می دهم؛ یکمی جسور و یکمی هم دیوانه هستم
● دیوار به دیوار (سامان مقدم – ۱۳۹۵)
● پرده نشین (بهروز شعیبی -۱۳۹۳)
● مختارنامه (داوود میرباقری -۱۳۸۹)
● نردبام آسمان (محمدحسین لطیفی – ۱۳۸۸)
● معصومیت از دست رفته (فقط طراحی صحنه داود میرباقری – ۱۳۸۱)
● امام علی (داود میرباقری – ۱۳۷۰)
● نهنگ عنبر ۲ (سامان مقدم ۱۳۹۵)
● دراکولا (رضا عطاران) ۱٣٩۴
● من و شارمین (بیژن شیر مرز)۱۳۹۴
● در مدت معلوم (وحید امیرخانی) ۱٣٩۴
● خوب بد جلف (پیمان قاسم خانی) ۱٣٩۴
● ۵۰ کیلو آلبالو (مانی حقیقی) ۱٣٩۴
● من دیه گو مارادونا هستم (بهرام توکلی) ۱۳۹۳
● نهنگ عنبر (سامان مقدم) ۱۳۹۳
● سیزده (هومن سیدی) ۱۳۹۲
● نیکان و بچه غول (رحمان رضایی) ۱۳۹۱
● برف روی کاج ها (پیمان معادی) ۱۳۹۰
● خوابم می آد (رضا عطاران) ۱۳۹۰
● پرتقال خونی (سیروس الوند) ۱۳۸۹
● زنان ونوسی، مردان مریخی (فقط به عنوان طراح صحنه – کاظم راست گفتار) ۱۳۸۹
● ورود آقایان ممنوع (رامبد جوان) ۱۳۸۹
● گل یخ (کیومرث پوراحمد) ۱۳۸۳
● هشت پا (علیرضا داوودنژاد) ۱۳۸۳
● دنیا (فقط به عنوان طراح صحنه – منوچهر مصیری) ۱۳۸۱
● مسافر ری (داود میرباقری) ۱۳۷۹
● بلوغ (مسعود جعفری جوزانی) ۱۳۷۸
● عشق + ۲ (رضا کریمی) ۱۳۷۷
● ساحره (داود میرباقری) ۱۳۷۶
.
فاطمه هاشمی متولد ۱۳۴۷ در بندر انزلی بازیگر است
فارغ التحصیل دوره ادبیات نمایشی از فرهنگسرای نیاوران وزارت ارشاد اسلامی است چهره وی از در نقش شاخ و شمشاد شب های برره شناخته تر شد
فاطمه هاشمی فعالیت اش را از گیلان شروع کرد و در سینمای جوان گیلان آموزش دید، سپس در فرهنگسرا نیاوران وزارت ارشاد زیر نظر استادانی جون خسرو حکیم رابط و رکن الدین خسروی و قطب الدین صادقی در رشته تئاتر آموزش دید و فارغ التحصیل شد
مجموعه پرواز ۵۷ در سال ۱۳۷۲ اولین تجربه وی در قاب تلویزیون بود
سبک آیتم های ساعت خوش در سال ۱۳۷۳ هم به گونه ای بود که بازیگران زن کمتر فرصتی برای ابراز وجود و درخشش در این مجموعه پیدا می کردند،در ساعت خوش، گل طلایی را همیشه بازیگران مرد می زدند و برای خانم ها وظیفه ای بیشتر از تعارف کردن چای و نشان دادن ری اکشن باقی نمی ماند به همین دلیل از فاطمه هاشمی خاطره واضح و شفافی از دوران حضور در ساعت خوش در اذهان باقی نمانده است
اما او یکی از قدیمی ترین بازیگران این حوزه و از اولین زنانی است که به کار در مجموعه های طنز دعوت شدند و سابقه خوبی هم از خود بجای گذاشته است
عکس فاطمه هاشمی و خواهرانش
این محدودیت ها در گذشته بوده و الان هم هست، در کارهای طنز میزان حساسیت ها خیلی بیشتر می شود، من دلیل وجود این ذره بین بزرگ را نمی دانم، ما در واقع روی یک خط راست و باریک راه می رویم که کوچکترین تلنگری باعث دردسر می شود نوع بیان دیالوگ ها، راه رفتن، نشستن، میمیک صورت و خلاصه همه ابزارهای مهم بازیگری تحت یک قانون کلی باید پیش برود
در عرصه طنز، ما بازیگران زن زیادی داریم که می توانند خلاقیتهای بسیار از خود نشان بدهند، اما …
این کار هم مثل خیلی از کارهای دیگری که من در خدمت آقای مدیری بودم به محض اینکه پیشنهاد شد پذیرفتم، قبلا تجربه کار با ایشان در طنز پرواز ۵۷ و ساعت خوش شانس داشم
شخصیت شاخ و شمشاد از اول مشخص شده بود مسئله قدرتش در خانه و در زندگی با سردارخان قرار بود خیلی پر رنگ تر از اینها باشد اما من آن را تعدیل کردم و خواستم کمی لطیف تر باشد، در مورد سختی کار هم چون من در پاورچین و نقطه چین حضور نداشتم این مدل حرف زدن برایم سخت بود جلسه اول زیاد خوب نبودم اما بعداز ۵ – ۶ قسمت کم کم راه افتادم، هرچند کار سخت بود، ولی آن را خیلی دوست داشتم
از اینکه چهره ام بعنوان بازیگر کمدی مطرح شود شکایتی ندارم، حیلی هم راضی ام، ما در ایران کمدین زن خیلی کم داریم، در کل خود کمدی هم شکل درستش را پیدا نگرده و خیلی جای رشد دارد
در مورد کار با آقای مدیری دوست دارم بگویم که ایشان خیلی به فضا دادن به بازیگرها اعتقاد دارند، وقتی ایشان بازیگری را برای اجرای یک نقش دعوت می کنند شک نکنید که او به درد آن نقش با آن خصوصیاتت می خورد، آقای مدیری جنس بازی همه بچه ها را می شناسد و دقیقا می داند هر بازیگری چه ویژگی هایی دارد
فاطمه هاشمی ۱۴ اردیبهشت ۹۶ مهمان برنامه دورهمی است
● باغ سرهنگ (فلورا سام، مجموعه تلویزیونی،۱۳۹۲)
● شوخی کردم (مجموعه ویدیو خانگی، مهران مدیری، ۱۳۹۲
● قهوه تلخ (مجموعه ویدیو خانگی، مهران مدیری، ۱۳۸۹)
● روز از نو (مجموعه آیتمهای طنز نوروز، ۱۳۸۷)
● دوباره زندگی (رضا جودی، مجموعه تلویزیونی، ۱۳۸۳)
● شبهای برره (مجموعه تلویزیونی، مهران مدیری، ۱۳۸۴)
● سی و نه (مجموعه تلویریونی، داریوش کاردان ۱۳۷۴)
● افسانه شهر هرت (سعید چاری، مجموعه تلویزیونی، ۱۳۸۲)
● یک بام و دو هوا (یوسف صیادی، مجموعه تلویزیونی، ۱۳۸۲)
● آتیه (ارژنگ امیرفضلی مجموعه تلویزیونی، ۱۳۸۱)
● سینما و سی نما (ارژنگ امیرفضلی مجموعه تلویزیونی، ۱۳۸۱)
● جمعه بازار (رامبد جوان، ۱۳۷۷)
● قصه های فلانی (یوسف صیادی، ۱۳۷۸)
● گلهای ۷۸ (مجموعه تلویزیونی، ۱۳۷۸)
● گلهای ۷۷ (مجموعه تلویزیونی، ۱۳۷۷)
● حرف تو حرف (مهران غفوریان مجموعه تلویزیونی، ۱۳۷۷)
● از خواستگاری تا ازدواج (مجموعه تلویزیونی، ۱۳۷۶)
● جنگ آدینه،(ایرج کاردان،۱۳۷۶)
● آقای تعجب،(مسعود ریاحی،۱۳۷۶)
● گل های آفتابگردان (مسعود شاهمحمدی، ۱۳۷۶)
● ساعت خوش و سال خوش (مجموعه تلویزیونی، مهران مدیری ۱۳۷۳)
● پرواز ۵۷ (مجموعه تلویزیونی، مهران مدیری ۱۳۷۲)
عکس فاطمه هاشمی در کنار مهران مدیری دورهمی
● خوابم می آد (کارگردان رضا عطاران)