مژده لواسانی متولد ۲۰ آبان ۱۳۶۸ در تهران، مجری و گوینده است
فارغ التحصیل لیسانس رشته حقوق از دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی است، به شدت از گریه می ترسد از او بعنوان بچه پولدار نیز یاد می شود
علاقه به رادیو او را به عنوان مهمان به یکی از برنامه های خردسال رادیو کشاند تا خوش زبانی اش در این برنامه راه اجرا را برایش باز کند، در آن برنامه وقتی به من می گویند خودت را معرفی کن می گویم :
بسم الله الرحمن الرحیم. من مژده خانم لواسانی هستم، تا این جمله را گفتم همه تعجب کردند و گفتند چه خانم هم میگوید، بعد از این اتفاق من کم کم پایم به رادیو باز شد تا اینکه در ۹ سالگی برنامه زنده جشن عاطفه ها را کنار خانم ژاله صادقیان و آقای جاویدنیا اجرا کردم
بعد از آن در ۱۱ سالگی برنامه ای را با نام بوی گل آفتاب را به طور رسمی اجرا کردم و بعد از انجام یک تست تخصصی برنامه من می توانم را خودم نوشته و اجرایش را هم خودم به عهده داشتم، در ۱۶ سالگی نیز جوان ترین سردبیر تاریخ رادیو شدم
خوش سرو زبانی خانم مجری او را در همان سن و سال کودکی به بازیگری نیز کشاند اما انتخاب لواسانی برای حضور در رسانه جدای از بازیگری بود
می گوید سالهای کودکی ام مهران مدیری برنامه طنزی به نام پلاک ۱۴داشت و من نقش خواهر زاده اش را در ۹ سالگی بازی کردم،این موضوع هم به خاطر این بود که آقای مدیری مرا در رادیو دیده بود و برای این نقش یک دختر سر زبان دار می خواست که من را انتخاب کردند
او هیچ خواهر و برادری ندارد و تنها فرزند خانواده است
دوست ندارد بگوید بچه پولدار است چون فخر فروشی می داند، در مورد انتخاب اسمش می گوید : پدرم برای نام من حافظ باز کرده است غزل مژده ای دل که مسیحا نفسی می آید آمد و ایشان نامم را مژده می گذارند
از گربه به شدت میترسد و میگوید حتی پیش روانشناس هم رفته است
ولی چرا ؟ واقعا نمی دانم اما وحشتناک از گربه می ترسم گویا بچه که بودم، یک بار گربه روی کالسکه ام پریده است. هنوز هم کابوس های شب من گربه است
اصلا آشپزی بلد نیست و خودش هم می گوید این خیلی بد است ! از سوسک نمیترسد ولی میگوید اهل مطالعه کتاب است پدر و مادرم خیلی سخت گرفتند که لوس نباشم و نیستم
خانواده من بسیار سخت گیر است، پدر من یک وکیل کاملا جدی است که اصلا به این فضا (رادیو تلویزیون) تعلق ندارد. نه پدر و نه مادرم هیچ وقت ذوق زده این موضوع نبودند که من رادیو و تلویزیون کار می کنم
هنوز هم گاهی کسی با ذوق و شوق به آنها درباره من می گوید واکنش آنها خیلی عادی است. اما من چون تک فرزندم خیلی حواسشان بود من کاری را که علاقه داشتم انجام بدهم
برای من به لحاظ سبک و سیاق خانواده ام چادر چیز غریبی نبود، من هم همیشه چادر را دوست داشتم و از دوم ابتدایی شروع کردم به سر کردن تا اینکه از سوم ابتدایی پوشش همیشگی ام شد
هیچ وقت هم برایم اجبار نبوده است
خانم مجری در دانشگاه حقوق خوانده است تا یک جورهایی در تحصیل راه پدر را ادامه دهد
همان پدری که روزی مهمان یکی از برنامه هایش در برنامه عصر خانواده بود که به مسائل حقوقی اختصاص داشت. لواسانی تاکید می کند که اگر مجری نمی شد حتما راه وکالت دنبال می کرد
همیشه سودای برنامه سازی داشته ام اما سودای تهیه کنندگی نداشتم چون به صورت حرفه ای آن را در رادیو تجربه کرده ام، قصه می نویسم، شعر سپید می گویم، حتی اگر شما به صفحه اینستاگرام من بروید نامی از اینکه مجری هستم نبرده ام و نوشته ام :
نوشتن همه سهم من از لذت های زندگیست، شعر زیاد می خوانم از مولانا و ابتهاج بگیر تا منزوی و بهمنی و فاضل و مدام شعرهای دوست داشتنی ام را تکرار می کنم
اجرای آقای شهیدی فرد را خیلی می پسندم. اجرایش هم استاندارد است، هم فقط قشر خاصی طرفدارش نیستند و واقعا متخصص کار خودش است
در بین دوستان دیگر هم احسان علیخانی، فرزاد حسنی، محمد جعفر خسروی، علی ضیا، ژیلا صادقی، محمد سلوکی در ژانرهای خودشان مجری های صاحب سبکی هستند که برنامه های تاثیرگذاری هم داشته اند ولی انتخاب اولم بین مجری ها همیشه شهیدی فرد است
نصف اس ام اس های برنامه و کامنت هایم این است که شال هایتان را چه جوری می بندید، لطفا در برنامه آموزش بدهید! در این باره اصرار هم دارند و بعضی هایشان می گویند شما این کار را نمی کنید چون نمی خواهید ما یاد بگیریم! یا می پرسند شال هایتان را از کجا می خرید
مدتی قبل به دوستی گفتم من اگر بخواهم روزی ازدواج کنم، دوست دارم با همه توانم یعنی صددرصد مژده لواسانی وارد زندگی شوم و در زندگی کم نگذارم اما خب فعلا چنین چیزی را در خودم نمی بینم
به همین خاطر تا ایجاد کامل این حس، صبر می کنم
عکس مزده لواسانی در کنار پدر بزرگ اش
مژده لواسانی مجموعه شعرها و نوشته های کوتاه خود را که از نوجوانی تا کنون نوشته است، در قالب کتاب در دست انتشار دارد و قرار است در نمایشگاه کتاب در سال ۹۶ منتشر شود